Meditation

مديتيشن چيست ؟

اکثر افراد فکر میکنند که مدیتیشن (یا مراقبه) نشستن در گوشه ای و یا متمرکز نمودن افکار بر چیزی مشخص است! در صورتی که این ایده اشتباه است! مدیتیشن به زبان ساده چیزی نیست به جز خاموشی ذهن و با هستی یکی شدن و در خدا حل شدن. یا اگر بخواهیم آن را به صورتی دیگر تعریف کنیم باید بگوییم که نشستن به نیلوفرانه و... در گوشه ای و یا تمرکز کردن بر چیزی؛ مدیتیشن نیست! اینها همه راه ها و تکنیک هایی برای رسیدن به مدیتیشن میباشد. در واقع مدیتیشن را میشود خلصه نیز نامید، در این زمان شما وارد بعد بی زمانی خواهید شد. تمامیه این تکنیک ها (چه به صورت داینامیک و چه آروم و یا تنفسی یا .....) راه هایی هستند که رسیدن به آن حالت خاص که اسمش مدیتیشن است را آسان میکنند. و شما را در وضعیتی قرار میدهند تا آسان تر وارد حریم شوید.

اشو اعتقاد دارد قبل از این مراحل در دنیای نوین، بشر باید اول خود را پاکسازی عمیقی بکند و بعد میتواند به حریم مراقبه وارد شود! برای مثال؛ شما اگر نیم ساعت به یک شکل در گوشه ای بنشینید و هیچ کاری نکنید و یا اگر بخواهید حتی فقط به یک چیز فکر کنید، این تقریباً غیر ممکن است!! چون لحظه ای ممکن است بدنتان خارش بگیرد! دست و پایتان خواب رود، افکار دیگری به سراغ شما بیاید، و ....! ما مانند پیاز می مانیم! و دارای لایه ها و پوسته های متعددی هستیم! و باید بوسیله راه ها و تکنیکهایی این پوسته ها را بیاندازیم تا به مرکز وجودمان برسیم.

مديتيشن فقط بودن است , بدون اينكه هيچ كاري انجام دهيم ، بي عملي محض ، بدون گذر هر گونه فكري از ذهن و عدم وجود هيجانات . شما فقط هستيد و اين احساس بسيار خوشايند به انسان دست ميدهد .هنگامي كه شما , نه در لايه بدن و نه در سطح ذهن هيچ كاري انجام نمي دهيد , هنگامي كه تمام فعاليت ها متوقف ميشود و شما فقط هستيد ... همين " بودن " مدي تيشن است . مدي تيشن چيزي نيست كه آن را انجام بدهيد يا آن را تمرين كنيد , تنها بايد آن را تجربه كنيد  و بچشيد .

هر گاه زماني پيدا ميكنيد كه فقط ميتوانيد " باشيد " انجام هر عملي را متوقف كنيد .فكر كردن نيز به نوعي انجام كاري است , تمركز كردن نيز به همين صورت . حتي اگر براي يك لحظه هيچ كاري انجام ندهيد  و در بي عملي محض در هسته مركزي وجود خود در ارامش بسر بريد وارد حالت مديتيشن شده ايد و اگر يك بار چنين وضعيتي را تجربه كنيد خواهيد توانست تا هر زمان كه دوست داريد در آن باقي بمانيد و در نهايت ميتوانيد براي تمام مدت بيست و چهار ساعت شبانه روز در اين حالت باشيد . يك بار كه متوجه شديد چگونه ميتوانيد وجود خود را در حالتي  ارام و بدون تنش نگاه داريد , آرام ارام خواهيد توانست حتي در حال انجام كارهاي مختلف نيز هوشياري و اگاهي خود را به گونه اي حفظ كنيد كه وجودتان دچار هيچ گونه تنشي نشود . البته اين قسمت دوم مديتيشن است ، در بخش اول بايد ياد گرفت كه چگونه فقط  "بود " و سپس ياد ميگيريم چگونه در حال انجام كارهاي كوچك مثل تميز كردن زمين و يا دوش گرفتن هوشيار و اگاه باقي بمانيم و در مركز وجود خويشتن باشيم . در اين صورت خواهيم توانست كارهاي پيچيده تري را نيز با همين اگاهي انجام دهيم .

بنابر اين مديتيشن به هيچ وجه در تقابل با عمل كردن و فعال بودن نيست . مدي تيشن به اين معني نيست كه بايد از زندگي فرار كرد . مدي تيشن نوع جديدي از زندگي كردن را به شما مي اموزد . در اين حالت شما مركز گردباد حوادث و تغييرات زندگي اطراف خود خواهيد بود . زندگي شما در گذر خواهد بود , حتي باشدت بيشتر ، بالذت , شفافيت و خلاقيتي بيشتر ، و در عين حال شما كاملا از آن جدا هستيد و هيچ وابستگي اي نداريد , تنها مشاهده كننده اي بر فراز تپه هايي دور دست كه به سادگي هر آنچه در حال اتفاق افتادن در اطراف است را تماشا ميكند . شما فاعل و انجام دهنده نيستيد بلكه تنها شاهدي هستيد كه به تماشا كردن ادامه ميدهيد . اين نكته سر اصلي مديتيشن است كه تنها شاهدي باقي بمانيد .

در اين حالت انجام شدن فعاليت ها و كارها خود به خود و بدون هيچ گونه مشكلي صورت ميپذيرد : خرد كردن هيزم ، كشيدن آب از چاه ... ميتوانيد كارهاي كوچك و بزرگ را به همان صورت قبل انجام دهيد، تنها يك چيز ممنوع است و آن اين است كه نبايد به هيچ وجه حالت "در مركز بودن " خود را از دست بدهيد . هسته اصلي و روح مدي تيشن اين است كه آموزش ببينيم چگونه مشاهده كنيم . صدايي مي آيد ... شما در حال شنيدن آن هستيد . در اين حال موضوع , يعني صدا وجود دارد و شما كه در حال شنيدن آن هستيد نميتوانيد شاهدي پيدا كنيد كه در حال مشاهده هر دوي اينها يعني صدا و شما باشد . ولي در وجود شما شاهدي  هست كه هر دو را مشاهده ميكند . اين پديده اي است بسيار ساده . شما در حال تماشا كردن درختي هستيد , شما اينجا هستيد و درخت نيز انجاست , ولي ايا ميتوانيد چيز ديگري را نيز ببينيد ؟ شما در حال تماشا كردن يك درخت هستيد و در عين حال شاهدي در وجود شما هست كه شما را در حال تماشا كردن درخت , مشاهده ميكند . مشاهده كردن مديتيشن است . آنچه مشاهده ميكنيد اصلا اهميتي ندارد . كيفيت مشاهده كردن ، كيفيت آگاه و هوشيار بودن ، چيزي است كه مديتيشن ناميده ميشود .

يك نكته را هميشه به خاطر داشته باشيد : مديتيشن يعني آگاهي و هر كاري كه با آگاهي انجام شود مديتيشن است . خود كاري كه انجام ميشود اهميتي ندارد بلكه مهم كيفيتي است كه با آن كار خود را انجام ميدهيد. قدم زدن ميتواند يك مديتيشن باشد اگر اگاه و هوشيار قدم بزنيد . نشستن ميتواند مدي تيشن باشد اگر همراه با اگاهي باشد . گوش دادن به آواز پرندگان اگر با اگاهي همراه باشد ,مديتيشن است . حتي گوش دادن به سر و صداي دروني ذهن شما نيز اگر هنگام گوش دادن اگاه و هوشيار باقي بمانيد ميتواند يك مديتيشن باشد . كل مساله اين است كه زندگي شما نبايد در خواب و رويا باشد . در اين صورت هر انچه بكنيد مدي تيشن است .

اولين گام در اگاهي , مشاهده بدن خودتان است , سپس آرام آرام از هر حركت و هر وضعيت بدن خود آگاه و هوشيار خواهيد شد . همينطور كه آگاهي شما افزايش مي يابد , معجزه اي شروع به اتفاق افتادن ميكند و خيلي از كارهايي كه قبلا عادت داشتيد انجام دهيد به سادگي حذف خواهند شد . بدن شما ارامش بيشتري تجربه خواهد كرد و هماهنگي بيشتري را در آن احساس ميكنيد .

گام دوم , آگاه شدن از افكار تان است . افكار شما بسيار ظريف تر از بدنتان ميباشد و البته خطرناك تر هم هستند . هنگامي كه از افكار خود آگاه ميشويد بسيار شگفت زده خواهيد شد كه در درونتان چه ميگذرد . اگر هر آنچه از ذهنتان ميگذرد را در برگه اي ثبت كنيد , هنگامي كه دوباره ان را مرور كنيد بسيار تعجب خواهيد كرد . تنها به مدت ده دقيقه آنچه از ذهنتان ميگذرد را بر روي كاغذي يادداشت كنيد ، پس از خواندن ان متوجه خواهيد شد كه چه ذهن ديوانه اي داريد! به علت عدم وجود اگاهي اين ديوانگي دائما به صورت يك " زير جريان " در درون ما در حال گذر است . اين ديوانگي هر آنچه انجام ميدهيد را تحت تاثير قرار ميدهد و بر هر انچه انجام نميدهيد نيز تاثير ميگذارد . اين ديوانگي كه در درون شماست بايد متحول شود . معجزه اگاهي اين است كه براي اين تحول نيازي نيست كاري انجام دهيد جز اينكه آگاه و هوشيار باقي بمانيد . خود پديده مشاهده كردن اين ديوانگي را تغيير ميدهد . به آهستگي اين ديوانگي ناپديد ميشود و افكار شما شروع به تبعيت از يك الگوي خاص ميكنند ، ديگر آشوب و اغتشاشي در افكارتان مشاهده نميكنيد بلكه افكارتان بيشتر بيشتر هماهنگ خواهد شد و آرامشي ژرف بر وجودتان حاكم ميشود .

هنگامي كه بدن و ذهن شما در ارامش باشند متوجه خواهيد شد كه آنها هماهنگ با يكديگر عمل ميكنند و در واقع پلي ميان آنها وجود دارد . براي اولين بار هماهنگي ميان ذهن و بدن به وجود خواهد آمد و اين هماهنگي كمك شاياني براي برداشتن گام سوم ميكند : آگاه شدن از احساسات و هيجانات . اين ظريف ترين لايه وجودي شما و مشكل ترين آن است ولي اگر بتوانيد از افكار خود آگاه شويد با اين مرحله تنها يك قدم فاصله خواهيد داشت . كمي اگاهي بيشتر مورد نياز است كه احساسات و هيجانات شما ظاهر شوند . هنگامي كه شما از تمامي اين سه لايه اگاه شويد ، هر سه لايه تبديل به يك پديده ميشوند و در اين صورت مرحله چهارم اتفاق مي افتد كه چيزي نيست كه شما بتوانيد خود آن را انجام دهيد . اين مرحله به خودي خود اتفاق مي افتد .

چهارمين مرحله آگاهي نهايي است كه باعث ميشود انسان كاملا بيدار و روشن شود . در اين مرحله انسان از آگاهي خود آگاه ميشود . در اين مرحله انسان تبديل به بودا مي شود . و تنها انسان هايي كه به اشراق رسيده اند ميدانند اين مرحله چيست . بدن لذت را ميشناسد ، ذهن شادي را تجربه ميكند ، دل خوشحالي را درك ميكند و فقط افرادي كه در مرحله چهارم قرار دارند ميدانند سرور و بهجت چيست . نكته مهم اين است كه شما آگاه و هوشيار به مشاهده ادامه ميدهيد و به اين ترتيب آرام آرام شاهد دروني شما ثابت و پايدار ميشود و تغيير و تحول دروني در شما صورت ميگيرد . در اين حالت انچه مورد مشاهده قرار مي داديد ناپديد ميشود و براي اولين بار خود " شاهد " موضوع " مشاهده " ميشود و شما به مقصد نهايي مي رسيد.

 

سه راه اساسی مدیتیشن

1 – اولين گام در آگاهي، مشاهدة بدن خودتان است. سپس آرام آرام از هر حركت و هر وضعيت بدن خود آگاه خواهيد شد. همين طور كه آگاهي شما زياد مي شود، خيلي از كارهايي كه قبلا عادت داشتيد انجام دهيد به سادگي حذف خواهند شد و بدن شما آرامش بيشتري را تجربه خواهد كرد. آرامش عميقي بر بدن تان حاكم خواهد شد و موسيقي دروني ظريفي در آن شروع به نواخته شدن مي كند.



2 – تنها ده دقيقه آن چه از ذهن تان مي گذرد را بر روي كاغذي يادداشت كنيد پس از خواندن آن متوجه مي شويد كه چه ذهن ديوانه اي داريد! به علت عدم آگاهي، اين ديوانگي در درون ما هميشه وجود دارد و هر چه را انجام م يدهيم تحت تأثير قرار مي دهد و حتي وقتي كاري نمي كنيم هم بر ما تأثير مي گذارد. يك راه خوب براي پايان دادن به ديوانگي ذهن مشاهدة‌ اين ديوانگي است. و لازم نيست شما براي تحول، كاري انجام دهيد صرف اين مشاهده يعني مشاهده چيزهايي كه از ذهن تان مي گذرد باعث مي شود افكارتان هماهنگ شده و آرامش يابد.

3 – احساسات و هيجانات خود را نيز مشاهده كنيد بدين ترتيب يك هماهنگي ميان بدن،‌ ذهن و روان شما برقرار مي شود كه اگر اين هماهنگي به دست آيد مرحلة‌ آخر خود به خود به شما هديه مي شود و آن آگاهي يافتن انسان از آگاهي خويش است و اين همان اشراق است همان سرور دروني كه هدف سير و سلوك عرفان ياست و آگاهي جاده اي است كه به اين مقصد مي رسد. اين زماني است كه شما كه مشاهده گر هستيد با موضوع مشاهده يعني هر آن چه مشاهده مي كنيد يكي شده و به مقصد نهايي مي رسيد
 

 

 

درباره مديتيشن :


هشياري آن است كه ذهن آگاه باشد، اما تمركز نداشته باشد.هشياري آگاه بودن از همه چيزهايي است كه در حال روي دادن اند. شما به گونه عادي نمي توانيد از همه‌ چيزهايي كه در حال رخ دادن اند هشيار باشيد زيرا بدين گونه نا متمركز خواهيد شد. بخش نفي شده، بخش ناخود آگاهتان تنها زماني مي تواند پويا و آفريننده باشد كه شما به زندگي بعد تازه اي بيفراييد بعد سرخوشي و بعد بازي كردن را.


منظور از سرخوش بودن اين است كه توانايي شاد کامي جستن لحظه به لحظه از همة‌ چيزهاي رخ دهنده بر خود را داشته باشيد. در شادكامي خود كنش است كه ارزشمند است. چنان چه بتوانيد هر كنشي را در خودش ارزشمند سازيد، آن گاه سرخوش شده و مي توانيد آن را جشن بگيريد. سرخوشي در لحظه است در خود كنش نه در دلواپسي رسيدن به دستاوردهاي آن، چيزي نيست كه بخواهيد به آن دست يابيد.


وقتي ارتباط با كل هستي دور از گزينش باشد و به هر چيزي اجازه پيش آمدن دهيد اين شادكامي مراقبه است. آگاهي يافتن از ناخودآگاه يعني آگاهي از اين كه ذهن شما آگاه نيستيد و ذهن آگاه تنها بخشي از ذهن است . «من» هر دو بخش هستم و بخش بزرگتر نامشروط و بي قيد و بند است. مراقبه كوششي است براي پر يدن به ناخودآگاه. با حسابگري نمي توان پرش انجام داد زيرا هر محاسبه اي آگاهانه است و ذهن آگاه به شما اجازة‌ پرش نمي دهد. مسير ناخودآگاه تاريك و ناشناخته است و به ديدة‌ فرد نابخردانه مي نمايد بنابراين اگر براي ورود به مراقبه انديشه كنيد راه به جايي نخواهيد برد چرا كه بخشي انديشنده به شما اجازة‌ چنين كاري را نخواهد داد.


شما نمي توانيد بدون انديشيدن خيز برداريد و بپريد بنابراين به دستاويز نياز داريد دستاويز تنها براي آموزش دادن به ذهن نياز است وگرنه به كار نمي آيد. پس از پرش خواهيد گفت به دستاويز نياز نبود. دستاويز چيزي ساختگي است. كلكي است براي آن كه ذهن خردگراي شما آرام شود تا بتوان آن را به ناشناخته ها هل داد. روش نيرومند نه تنها ذهن بلكه تن و احساس شما ـ همة‌ هستي تان ـ‌ را در بر مي گيرد.هيچ شيوه اي نمي تواند خواستگاه مراقبه باشد از اين رو هر شيوه اي امكان پذير است هر شيوه اي يك دستاويز است. همة شيوه ها دروغين اند.


همة‌چيزي كه مورد نياز است اين است كه به كمك هر دستاويزي از ذهن خود به بيرون هل داده شويد.باريك سازي تمركز ذهن زماني كه به بيرون رو داريد، سودمند است اما به درون كه رو داشته باشيد زيان بار و كشنده است. در پيوند با ديگران كارآمد و در پيوند با خود انسان عامل خودكشي است. كسي داناست كه بتواند هر دوي نياز ها را برآورده كند. ذهن را چون يك ابزار بكار بريد نه چون غايت همة چيزها. همين كه فرصتي دست داد از آن بيرون آييد. آن گاه دم را غنيمت شمرده و از آن، از خود هستي شادكامي بجوييد.


رها كردن شرطي شدگي ها از راه مراقبة‌ پويا امكان پذير است. چنين رهايي اي بي علت دست خواهد داد. مراقبه شرايطي را فراهم مي كند تا به ناشناخته برسيد. هر چيزي پيش آيد كردة شما نيست چيزي خواهد بود كه رخ مي دهد.
از راه بندهاي منفي از طريق مراقبه مي توانيد به سوي ديگر هل داده شويد. وقتي شما از گذشته خود بگسليد آن گاه در همان دم انفجاري رخ مي دهد و درست همان دم به مركز مي رويد و در هستي خود متمركز مي شويد آن گاه همة چيزهايي را كه همواره از آن تان بوده اند و همة چيزهايي را كه هم اينك در انتظارتان هستند خواهيد شناخت.


هدف زندگي آگاه شدن است. شما از چيزي آگاهي داريد . در مراقبه هيچ موضوعي يافت نمي شود و تنها خود آگاهي برجا مي ماند. در مديتيشن در گام اول شما مي بايست هم از موضوع نگرش تان آگاه باشيد و هم در كنار اين موضوع از كسي كه مي نگرد. در گام دوم مراقبه هم شناسنده و هم موضوع شناسايي را رها كرده، و تنها آگاه باشيد اين هدف ناب مديتيشن است. براي آگاهي نياز به موضوعات بيروني داريد در غير اين صورت احساس خواب آلودگي مي كنيد. موضوعات زياد باعث بي خوابي مي شود. با موضوعات تازه شما آگاه تر مي شويد چيزهاي كهنه خسته كننده مي شوند. وقتي چند زماني با يك موضوع زندگي كرديد هشياري خود را بدان از دست مي دهيد. دل تان را مي زند. تكرار يك مانترا خستگي و خواب ژرفي را بار مي آورد.

شما به ذهن نياز داريد كه حتي اگر چيزهاي تازه اي هم يافت نشوند باز بتواند هشيار باشد. اگر آگاهي به چيزي وابسته باشد اين چيز به ناگزير بايد تازه باشد. آگاهي بدون موضوع آزادي مي آورد هر وقت دلتان خواست به خواب رويد يا بيدار شويد. شما از جهان موضوعات آزاد مي شويد.اگر خواهان خشنودي، آرامش ذهن،‌ سكوت و خواب هستيد خوب است كه پيوسته با موضوعات يكنواخت به سربريد ولي اين كار روحاني نيست . در پيوند با يوگا مي بايست خردورزانه پيش رويد اما تنها براي اين كه به پهنه‌ چيزهايي كه با خرد جور در نمي آيند پرش كنيد. نهايت ناگزير است كه نابخردانه باشد. سرچشمه مي بايست از شما بزرگتر باشد. سرچشمه اي كه شما و همه چيز همة گيتي از آن آمده است و بار ديگر بدان فرو مي رود و در آن ناپديد مي گردد مي بايست بيش از خرد باشد.
يوگا مي گويد خردگرايانه است كه انسان چيزهاي نابخردانه را به پندار در آورد. كسي كه الوهيت را تجربه كرده در اثبات آن كوشش نخواهد كرد. كل را نمي توان با پاره هايش اثبات كرد اما مي توانيم آن را حس كنيم. مي توان به ژرفاي درون رفت. بگوييد من خدا را باور دارم چون نمي توانم او را اثبات كنم. باور دارم چون امكان پذير نيست. اگر بود نياز به باور كردن نبود چرا كه جاي خود را به يك ايده عادي مي داد. ايمان چيزي ذهني نيست پرشي است به درون ناممكن. مديتيشن روشي است براي آوردن شما تا سرحد خرد و نيز يك روش پريدن است .مراقبه در نهايت با شيوه هاي بي خردانه سروكار دارد.

 

 

نكاتي درباره تکنيک هاي مديتيشن :

انتخاب مديتيشن مناسب :
هر چند تكنيك هاي مديتيشن به شما توصيه مي كند كه اعمال خاصي را انجام دهيد اما تمام اين راهها براي آن است كه شما را به بي عملي برساند، چرا كه حتي در سكوت نشستن نيز نوعي انجام كار است و حتي تلاش براي انجام ندادن هيچ كاري نيز خود نوعي فعاليت است. لازم است از مرحلة‌ سعي كردن فراتر برويد لحظه اي بايد فرا برسد كه ديگر شما هيچ كاري دربارة‌ مديتيشن انجام نمي دهيد و تنها كاملا هوشيار هستيد. هر كوششي در انسان نوعي تنش است و اين مانع آرامش مي شود بنابراين به تدريج تلاش كردن را رها كنيد.
تكنيك هاي مديتيشن آنقدر ساده هستند كه شايد به نظر مسخره بيايند و ذهن تان به شما بگويد: «اين شيوه هاي مسخره هيچ كمكي به تو نخواهد كرد». ذهن و نفس هميشه چيزهاي پيچيده و چالش برانگيز را دوست دارند و وقتي بر اين پيچيدگي فايق مي شوند احساس غرور مي كنند براي همين ذهن اين تكنيك ها را نمي پذيرد و نفس شما از مديتيشن خوشش نمي آيد.
تكنيك هاي مديتيشن بر دانشي عميق استوارند بنابراين هرگز از تكنيك هاي من درآوردي استفاده نكنيد و هرگز دو تكنين مختلف را با هم مخلوط نكنيد چرا كه هر يك در جهت خاصي عمل مي كنند، هر چند هدف همة اين تكنيك ها يكي است.
تكنيك هاي مديتيشن را امتحان كرده و آنها را كه متناسب با خودتان يافته ايد، مورد استفاده قرار دهيد. خيلي جدي با تكنيك ها برخورد نكنيد و خيلي ساده با آنها بازي كنيد. يكي از شيوه هاي مديتيشن را در نظر بگيريد و حداقل براي سه روز با آن بازي كنيد در صورتي احساس آرامش كرديد جدي تر آن را به كار بريد و حداقل سه ماه آن را انجام دهيد. اگر تكنيك مناسبي را دنبال نكنيد حتي اگر تا ابد هم مديتيشن را انجام دهيد اتفاقي نمي افتد ولي اگر تكنيك شما مناسب باشد حتي سه دقيقه هم براي رسيدن به نتيجة مورد نظر كافيست.
همة استادان مديتيشن معتقدند بالاخره روزي بايد هر تكنيكي را كنار گذاشت. ماهيت ذهن چسبناك است و هميشه علاقه دارد چيز ي را نگاه دارد، شما نبايد به هيچ تكنيكي وابسته شويد. وقتي شما به چيزي وابسته نيستيد، ديگر لزومي ندارد به جايي برويد، وقتي همة‌ راه ها را رها كرديد و تمام آرزوها ناپديد شدند ديگر جايي براي رفتن وجود ندارد و شما به آرامش حقيقي رسيده ايد.
در ابتداي مديتيشن لحظات‌ آرامش بسيار كوتاه است ولي به تدريج طولاني شده و سپس آرام آرام براي هميشه در شما جايگزين مي شود. قبل از رسيدن به اين حالت تكنيك ها را ترك نكنيد. تجسم يك واقعيت است، يك ظرفيت و تواناي است كه در شما وجود دارد و آن عبارت است از وارد شدن عميق به موضوعي به شكلي كه آن موضوع به واقعيت تبديل شود. ذهن از طريق تجسم حركت كرده و بدن نيز از آن تبيعت مي كند. تجسم در مديتيشن به شما بسيار كمك مي كند.

فضاي مناسب براي مديتيشن  :
موقع مديتيشن گوشي تلفن را قطع كنيد و سعي كنيد در زمان و مكاني اين كار را انجام دهيد كه مزاحمتي برايتان ايجاد نشود. شما از 24 ساعت شبانه روز 23 ساعت را وقت كارها، آر زوها و افكار خود مي كنيد و تنها يك ساعت را براي پرداختن به خود اختصاص دهيد. در نهايت متوجه خواهيد شد كه همين يك ساعت زمان واقعي زندگي شما بوده است.
هر چند وقتي شخصي در مديتيشن پيشرفت كند ديگر زمان و مكان براي او اهميتي ندارد اما در ابتدا سعي كنيد با رفتن به طبيعت و در كوهستان يا كنار رودخانه يعني جايي كه سرشار از زندگي است به مديتيشن بپردازيد. درختان در مديتيشن دايمي قرار دارند منتهي از اين نكته آگاهي ندارند. مكان هاي بكر و دست نخورده بسيار مناسبند اما اگر امكان دسترسي به اين جاها را نداريد در اتاق يا گوشه اي از خانة‌ خود باقي بمانيد. تنها لازم است حتي الامكان مكان ثابتي را انتخاب كنيد. چون هر عملي در انسان نوعي خاص از امواج را توليد مي كند. وقتي در يك محل به طور ثابت مديتيشن كنيد آن عمل امواج شما را جذب كرده و روزهاي بعد امواج جذب شده در شما منعكس خواهند شد و بدين ترتيب در عميق تر شدن مراقبه به شما كمك مي كند.

چه موقع مديتيشن باعث جنون ميشود :

موقع مديتيشن بدن خود را فراموش كنيد و اين تنها راهي است كه باعث آسايش و آرامش شما مي شود. وقتي دائما بدن خود را به ياد مي آوريد راحتي از شما دور خواهد شد. شادي و سرور وقتي حاصل مي شود كه شما در لاية‌ بدن به آرامش رسيده باشيد و آ“ در گرو فكر نكردن و توجه نكردن به بدن است. هر كس بايد از جايي شروع كند كه برايش ساده تر است. ممكن است شما در حالت نشسته احساس ناراحتي كنيد پس هر چه تلاش كنيد كه فقط بنشينيد احساس ناراحتي دروني بيشتري خواهيد كرد و نتيجة‌ اين كار جز خستگي و افسردگي برايتان چيزي نخواهد داشت.

تلاش بيش از اندازه براي «فقط نشستن» مكن است باعث جنون شود. هر حالتي كه باعث انسان بيش از اندازه از جنون دروني خويش آگاهي يابد خطرناك است. زيرا ممكن است شما آمادگي رويارويي با اين ديوانگي دروني را نداشته باشيد و لازم است كه به تدريج با آن روبرو شويد. در عوض تكنيكي كه در آن به فعاليت و حركت بپردازيد در واقع يك نوع رها سازي است و باعث مي شود كه سكوت و آرامش دروني در وجودتان شروع به رشد كند. بخش سركوب شدة‌ وجود خود را با تكنيك حركت و فعاليت رها كنيد.

لازم است هر يك از شما تمامي عقده هاي سركوب شده و انباشتة درون خود را بدون هيچ انتخابي دور بريزيد. اگر از دست كسي عصباني هستيد بدون وجود دليل خاص گ ريه كنيد و بدون اين كه واقعا موضوعي براي خنديدن وجود داشته باشد از ته دل بخنديد در اين صورت هر چه در درون شما انباشته و حتي ا ز گذشته هاي دور در شما سركوب شده را رها كرده و سبك و راحتي مي شويد.

ديوانگي درون همين خشم ها، همين گريه ها و خنده هاي سركوب شده است كه با مديتيشن به آنها اجازه مي دهيم رها شوند و اين كار باعث پاكي و خلوص درون ما مي شود. در اين حالت احساس تازگي و پاكي به شما دست خواهد داد. اين خانه تكاني اولين كاري است كه مي بايست انجام دهيد.

 

اثرات مديتيشن :

1- سكوت ژرف :

معمولا برداشت عمومي از سكوت برداشتي منفي است , خلا و نبود سر و صدا . اين برداشت نادرست به اين علت عموميت دارد كه افرار بسيار كمي سكوت حقيقي را چشيده اند . تمام انچه ديگران به عنوان سكوت تجربه كرده اند فقط (( نبودن صدا )) بوده است . ولي سكوت پديده اي است كاملا متفاوت كه مثبت است . سكوت خلا نيست . سكوت لبريز شدن ازنوايي است كه تا كنون ان را نشنيده ايد .

دنياي دروني شما مزه و رنگ و بوي خاص خودش را دارد و ان سكوت محض است – سكوتي جاودان . تا كنون سر و صدايي اضافي در اين دنيا وجود نداشته است و تا ابد نيز در سكوت باقي خواهد ماند . هيچ كلمه اي قابليت توصيف اين دنيا را ندارد  و فقط خود شما به ان دسترسي داريد .

هسته مركزي وجود شما همان مركز گردباد خوادث است . هر انچه در اطراف اين هسته رخ ميدهد تاثيري بر ان نميگذارد و ان هميشه در سكوت باقي ميماند – روزها و سالها و قرن ها و حتي زندگي ها ميگذرند ولي سكوت جاودان درون شما به همان شكل اوليه دست نخورده باقي ميماند – همان موسيقي بدون صدا – همان رايحه روحاني و همان جاودانگي هميشگي .

2- حساس تر شدن :

مدي تيشن ميزان حساسيت شما را بالا مي برد . با مديتيشن خويشاوندي و تعلق خود را به جهان بيشتر احساس ميكنيد . اين جهان از ان ماست – ما اينجا غريبه نيستيم . ما به طور غريزي به هستي تعلق داريم . ما بخشي از هستي هستيم.

با مديتيشن شما به قدري حساس مي شويد كه حتي يك پر علف برايتان اهميتي فوق العاده پيدا ميكند . با اين حساسيت بالا در ك خواهيد كرد كه اين پر علف براي هستي همان اهميت بزرگترين ستاره را دارد . در واقع هستي بدون اين پر علف كمتر از ان چيزي است كه هم اكنون هست . اين پر كوچك علف در كل هستي كاملا منحصر به فرد است و هيچ چيز ديگر نميتواند جاي ان را بگيرد .

اين حساسيت بالا باعث افرينش دوستي هاي جديد خواهد شد – دوستي با درختان – پرندگان – حيوانات – كوه ها – رودها – و حتي ستارگان . با رشد عشق , زندگي انسان غني ترخواهد شد زيرا با رشد عشق دوستي رشد ميكند .

3- عشق رايحه خوش مديتيشن :

در صورتي كه عميقا مديتيشن كنيد دير يا زود احساس خواهيد كرد كه عشقي عميق در وجودتان شروع به جوشيدن كرده است كه قبلا هرگز ان را تجربه نكرده ايد – كيفيتي جديد در وجود شما – دروازه اي جديد كه شروع به گشوده شدن كرده است . شما تبديل به شعله اي خواهيد شد كه مايليد هر چه داريد با ديگران شريك شويد .

اگر عميقا عشق بورزيد به تدريج متوجه خواهيد شد كه عشقتان بيشتر و بيشتر كيفيت مديتيشن را پيدا ميكند . سكوتي ظريف وارد وجودتان ميگردد . افكار مغشوشتان شروع به ناپديد شدن ميكنند – فاصله هايي از سكوت به وجود مي آيند... ! و شما به ژرفاي وجود خود دسترسي پيدا ميكنيد .

ميليون ها زوج در اين دنيا زندگي و وانمود ميكنند كه عاشق يكديگر هستند . البته آنها فقط اينطور وانمود ميكنند . پس چگونه ميتوانند حقيقتا شاد باشند ؟ تمام انرژي آنها در حال هدر رفتن است . آنها سعي ميكنند چيزي از اين عشق مصنوعي به دست اورند ولي عشق مصنوعي هيچ سودي براي آنها ندارد . به همين علت است كه احساس خستگي – يكنواختي – غرغر كردن – بهانه گرفتن و دعواهاي دائمي بين عشاق چيزي عادي است .

آنها تلاش ميكنند كاري غير ممكن انجام دهند زيرا ميخواهند از عشق خود پديده اي جاودان و هميشگي بسازند ولي نميتوانند – زيرا عشق آنها محصول ذهن است و ذهن هرگز نميتواند محصولي جاودان داشته باشد .

اجازه دهيد مديتيشن شما را وارد ابعاد (( بي ذهني )) و (( بي زماني )) كند و ناگهان متوجه خواهيد شد كه اين بوي خوش شروع به گسترده شدن كرده است . تنها در اين صورت عشق , جاودان و هميشگي خواهد بود و بدون قيد و شرط شامل همه كس ميشود . در اين صورت عشق معطوف به شخص خاصي نخواهد بود – زيرا عشق حقيقي نميتواند اين گونه باشد . عشق حقيقي به صورت يك رابطه نيست بلكه كيفيتي است كه گرداگرد شما را ميگيرد و هيچ كاري با شخص خاصي ندارد . شما شروع به عشق ورزيدن ميكنيد , زيرا شما تبديل به عشق شده ايد . در اين صورت عشق , جاودان و هميشگي باقي خواهد ماند . اين بوي خوش عشق گردا گرد يك بودا , يك زرتشت و يك مسيح وجود دارد .

4- مهر و شفقت :

هنگامي كه عشق شما فقط ارزويي براي داشتن ديگري نيست , هنگامي كه عشق شما فقط نياز نيست و هنگامي كه عشق شما شريك بودن و سهيم شدن است , هنگامي كه عشق شما نيازي به جبران و تلافي ندارد و اماده است تا فقط ببخشد – ببخشد تا لذتي كه در بخشيدن وجود دارد را بچشد – در اين صورت مدي تيشن را به آن اضافه كنيد و بوي خوشي كه محصول طبيعي آن است همه جا را فرا خواهد گرفت . اين مهر و شفقت است و مهر و شفقت والاترين پديده اي است كه در هستي وجود دارد . روابط جنسي در مرحله حيواني قرار دارند , عشق در مرحله انساني است و مهر و شفقت كاملا روحاني است . روابط جنسي در لايه فيزيكي اتفاق مي افتد , عشق در لايه روان و مهر و شفقت در لايه معنويت روي مي دهد .

5- شادي پايدار و بي دليل :

ناگهان بدون هيچ دليلي احساس شادي خاص ميكنيد . در زندگي هميشه علتي براي شادي انسان وجود دارد . شما پولي را كه به ان احتياج داشته ايد به دست اورده ايد و به خاطر ان احساس شادي ميكنيد يا خانه اي زيبا خريده ايد و خوشحال هستيد , ولي اين شادي ها خيلي پايدار نيستند. آنها موقتي و گذرا ميباشند و نميتوانند براي مدتي طولاني دوام داشته باشند .

در صورتي كه شادي شما به علت چيزي به وجود امده باشد – دير يا زود ناپديد خواهد شد . اين شادي ماندگار نيست و هنگامي كه از بين برود شما را در غم و اندوه باقي ميگذارد . ولي نوع كاملا متفاوتي از شادي وجود دارد كه بدون هيچ دليلي ناگهان ان را احساس ميكنيد . هرگز دليل ان را پيدا نميكنيد و اگر كسي از شما سوال كند : چرا اينقدر شاد هستيد ؟ نميتوانيد پاسخي به او بدهيد .

من نميتوانم بگويم چرا شاد هستم . هيچ دليلي وجود ندارد . خيلي ساده , همين است كه هست . همچنين هيچ لطمه اي به اين شادي وارد نميشود . هر چه اتفاق بيفتد اين شادي ادامه خواهد داشت . اين شادي هميشه در شما وجود دارد . شما ممكن است جوان يا پير باشيد ولي شادي هميشه هست . هنگامي كه شما شادي اي را كشف كنيد كه هميشه پايدار باقي بماند يعني اگر شرايط تغيير كند و همچنان دست نخورده باقي بماند , به اشراق يا (( بودا شدن )) نزديك شده ايد .

 6- تنهايي :
    
تنهايي شادي اي است كه شما فضاي خودتان را داريد و واقعا خودتان هستيد. مديتيشن يعني شاد بودن وقتي كه تنها هستيد. وقتي انسان اين توانايي را پيدا كرد يدگر براي شاد بودن به كسي يا چيزي يا شرايطي وابسته نخواهد بود. اين شادي به روز و شب و جواني و پيري، سلامتي يا بيماري ربطي نداشته و حتي پس از مرگ هم وجود خواهد داشت چرا كه اين شادي به دنياي بيروني وابسته نيست و از درون شما مي جوشد. در سفر مديتيشن شما تنها هستيد و حتي عزيزترين فرد در زندگي نمي تواند با شما همسفر شود. شما در اين حالت هيچ ارتباطي با دنياي بيرون نداشته و فقط به سكوت درون توجه خواهيد داشت. سكوتي كه مثل آواز يك پرنده زيباست…

نکاتی در مورد مدیتیشن

 

1) نظم در محل و زمان تمرین اهمیت بسزایی دارد. وقتی که شرایط (زمان و مکان) منظم باشد، ذهن به آرامی و با حداقل تاخیر فعال می شود. به عبارت دیگر همیشه سعی کنید مدیتیشن را در یک ساعت بخصوص از روز و در یک نقطه مشخص انجام دهید.

2) بهترین زمان از نظر موثر بودن، صبح زود و غروب می باشد. یعنی زمانی که اتمسفر آکنده از نیروی روحی ویژه ای است. چنانچه زمان هایی که ذکر شد برای شما مقدور نبود، ساعتی را انتخاب نمایید که مصادف با فعالیت های روزانه نباشد و زمانی باشد که ذهن آماده آرامش باشد.

3) حتی المقدور اتاقی جداگانه برای مدیتیشن داشته باشید. با تکرار مدیتیشن، امواج نیرومندی در آن محل به وجود می آیند. همچنین فضای آرامش و خلوص می بایست احساس شود.

4) در هنگام نشستن، سعی کنید که رو به جهت شما و یا شرق قرار بگیرید تا از فواید نیروهای مغناطیسی بهره مند گردید. به حالت آزاد و ثابت بنشینید . حالت نشست می بایست حالت لوتوس (نیلوفر) باشد. ستون فقرات و گردن کاملاً عمود بوده و هیچ گونه فشاری بر آنها وارد نشود.

5) قبل از شروع، به مغزتان دستور بدهید که به مدت معینی (از نظر زمانی) آرام باشد. گذشته، حال و آینده را فراموش کند.

6) آگاهانه تنفس را منظم کنید. به مدت پنج ثانیه تنفس شکمی انجام دهید تا اکسیژن به مغز شما برسد. سپس به طور تدریجی مغز را آسوده کنید.

7) تنفس (دم و بازدم) را هماهنگ کنید. سه ثانیه دم و سه ثانیه بازدم. با منظم کردن عمل تنفس، جریان پرانا و انرژی حیاتی منظم می شود.

8) در ابتدا اجازه بدهید تا فکرتان منحرف شود، بدین ترتیب ذهنتان به موارد گوناگونی مشغول خواهد شد، اما بالاخره تمرکز خواهد یافت.

9) برای ساکن شدن ذهن به خود فشار نیاورید زیرا با این عمل امواج مغزی افزایش یافته و مدیتیشن به تاخیر خواهد افتاد.

10) یک نقطه کانونی را برای استراحت ذهن انتخاب کنید. اشخاصی که به طور ذاتی، عقلانی (ذهنی) هستند، می توانند برای این منظور آجناچاکرا را که محلی است بین دو ابرو انتخاب کنند. برای بقیه اشخاص (اشخاصی که تحریک پذیر و هیجانی هستند) استفاده از آناهاتا یا چاکرای قلب توصیه می شود. هرگز این نقطه را تغییر ندهید.

11) بر روی اشیای بی رنگ و خنثی تمرکز نموده و پس از بستن چشم ها آن شی را تصور کنید. اگر از مانترا (ذکر یا کلمه ای که در هنگام تمرکز و مدیتیشن مرتبا تکرار می شود) استفاده می کنید، آن را در روان خود تکرار و با تنفس هماهنگ کنید. چنانچه مانترای مشخصی ندارید از کلمه اوم استفاده کنید. اگرچه تکرار آن در ذهن نیرومندتر می باشد. چنانچه شخص دچار خواب آلودگی شد، مانترا را با صدای بلند تکرار کند.

12) تکرار باعث خلوص و پاکی اندیشه خواهد شد. در صورتی که امواج صوتی با امواج مغز همراه بوده این عمل بدون آگاهی از معنای آن باشد. تکرار لفظی از طریق تکرار ذهنی و روانی به زبان تله پاتیک پیشرفت خواهد نمود و در آنجاست که اندیشه پاک خواهد شد.

13) با تمرین مدیتیشن دوگانگی از بین رفته و سامادهی و یا خو برتر جانشین خواهد شد. با ادمه آن دیگر بی حوصله و بی تاب نخواهید شد.

14) در سامادهی، شخص در حالتی از خوشی و سعادت به سر می برد که آگاهی و شخص آگاه و دانسته ها همگی به یک مورد اطلاق می شوند و در اینجاست که خود برتر به وجود می آید. (دایره المعارف یوگا، تالیف سوامی شیواناندا، ترجمه رضا رامز) اگر روزی نیم ساعت عمل مدیتیشن را انجام دهید قادر خواهید بود به زندگی با قدرت روحی و ارامش بیشتری بنگرید.

 

 

مديتيشن  کوندالينی اشو

   
اين مديتيشن به مدت يک ساعت به طول می انجامد و چهار مرحله دارد،سه مرحله اول همراه با آهنگ و مرحله آخر بدون آهنگ است.
کوندالينی به صورت يک دوش انرژی عمل می کند به آرامی شما را می لرزاند و از مشغله های روزمره رها می کند تا سرزنده و شاداب باشيد.

مرحله ها :

 
مرحله اول :    پانزده دقيقه

بدنٍ خود را كاملاً رها و شل كنيد و اجازه دهيد آرام‌آرام شروع به لرزيدن كند، در عين حال احساس كنيد انرژي از پاهاي شما به سوي بالا در حال حركت است. كاملاً رها و آزاد باشيد و با اين لرزش يكي شويد. چشمان خود را آنطور كه راحت هستيد باز يا بسته نگاه داريد.   


 
مرحله دوم :    پانزده دقيقه
به رقص و سماع بپردازيد... هر طور كه دوست داريد. اجازه دهيد كل بدنتان آن‌گونه كه تمايل داريد حركت كند.
   
 
مرحله   سوم : پانزده دقيقه
چشمان خود را ببنديد و در حال نشسته يا ايستاده، ساكن و بي‌حركت باقي بمانيد... در عين حال هر آنچه درون و بيرون وجودتان رخ مي‌دهد را نظاره كنيد

 
مرحله    چهارم : پانزده دقيقه
با چشماني بسته به آرامي دراز بكشيد و بي‌حركت باقي بمانيد.
درصورتي كه تمايل به انجام مدي‌تيشن كونداليني داريد بايد اجازه دهيد لرزيدن، خودبخود اتفاق بيفتد نه اينكه خودتان اين كار را انجام دهيد. آرام باشيد و احساس كنيد كه اين لرزش در حال اتفاق افتاده است و هنگامي كه لرزشي خفيف در بدنتان اتفاق افتاد به شدت يافتن آن كمك كنيد، از آن لذت ببريد و به آن خوشامد بگوييد ولي هرگز سعي نكنيد به صورت مصنوعي آن را به وجود آوريد.

اگر اين لرزش خودبخود نباشد اين مدي‌تيشن به صورت تمريني فيزيكي درخواهد آمد. در اين صورت اين لرزش تنها در سطح وجود شما رخ مي‌دهد و به درونتان نفوذ نمي‌كند و در درون كاملاً جامد و بي‌حركت باقي خواهيد ماند.

منظور من از لرزيدن، لرزيدن با تمام وجود است به طوري كه جموديت وجودتان شروع به لرزش و ذوب شدن كند و به آرامي تبديل به جرياني سيال شود. در اين صورت بدن شما نيز از اين وضعيت تبعيت خواهد كرد. در اين حالت ديگر هيچ لرزاننده‌اي وجود نخواهد داشت و تنها لرزيدن وجود دارد و بس.


چند نوع مدیتیشن:

 


گريه

    هر يك از ما داراي گره هاي عاطفي بي شماري هستيم كه در طي زندگي به طور آگاهانه يا ناخودآگاه وارد پهنة‌ روان مان شده اند. از كساني رنجيده ايم اما به جاي بيان ‌آن بغض هاي خود را فرو خورده ايم و موارد بيشمار ديگر. اين گريه هاي نكرده و بغض هاي فروخورده موانعي بر سر راه شفافيت روحي ما هستند براي رهايي از اين رنج هاي كهنه هر زمان كه احساس كرديد نياز به گريه كردن داريد اين كار را بدون پروا انجام دهيد. هر چقدر كه نياز د اريد و هر چند روز كه مايليد گريه كنيد مطمئن باشيد كه بدن ما حد خودش را مي داند. بعد از انقباض هايي كه در اثر گريه در قفسة‌ سينه و ناحية شكمي ايجاد مي شود انبساط خاطر و راحتي به سراغ شما خواهد آمد. حداقل ده دقيقه در روز يا شب و طي يك هفته اين مديتيشن را انجام دهيد.

پلک زدن

شما هميشه مشغول پلك زدن هستيد آيا مي دانيد اين كار بسيار ساده يعني پلك زدن مي تواند يك مديتيشن باشد؟ بله پلك زدن مي تواند مديتيشن باشد اگر آگاهانه اين كار را انجام دهيد.شما مي بايست پلك زدن خود را با چشم درون ببينيد. هنگام اين مديتيشن به هيچ چيز جز پلک زدن خود توجه نکنيد.به روح خود فرصت دهيد تا به عنوان يك مشاهده گر شاهد پلك زدن چشم فيزيكي شما باشد. هنگام اين مديتيشن فقط باز و بسته شدن چشمها و دور و نزديك شدن پلك ها از هم را مشاهده کنيد. هوشياري از هر حركت بدن به شما فرصت زندگي در لحظه را مي دهد.(زمان مديتيشن ده دقيقه به مدت ده روزاست که مي توانيد قبل از خواب آن را انجام دهيد.)

تنفس

قبل از خواب به مدت ده دقيقه چشمانت را ببند و چند لحظه با چشم درون دم و باز دم خود را مشاهده کن. .چند نفس عميق بكش و فقط به هوايي كه از طريق بيني وارد ريه هايت مي شود نگاه كن.هوا چند لحظه در ناحيه شكمي نگه داشته شده و سپس به بيرون فرستاده مي شود. به برآمدگي شكم وقتي هوا وارد آن ميشود نگاه كن و به فرو رفتگي شكم وقتي از هوا از آن خارج مي شود.به نفس کشيدنت به عنوان يک مشاهده گر دروني نگاه كن و به اكسيژن كه انرژي حيات را به تو منتقل مي كند.چند نفس عميق بكش و جز مشاهده نفس كشيدنت کاري نکن .حالا چشمهايت را باز كن. تو با هر نفس عميق مقدار زيادي اكسيژن مقداري انرژي حيات به داخل سلولهاي خود فرستادي و براي اولين بار آگاهانه نفس كشيدي.تو نفس كشيدنت خود را ديدي و اين يك مدي تيشن است. ازاين كه قادر هستي نفس بكشي از خدا تشكر کن.

خنده

    خنده يك پاكسازي دروني است و باعث مي شود كه به اين احساس برسيد كه هيچ چيز جدي نيست. حتي به نوميدي هايتان خواهيد خنديد و به دردهايتان نيز خواهيد خنديد. اين مراقبه را هر روز صبح بعد از بيدار شدن انجام دهيد. وقتي از خواب بيدار شديد. قبل از گشوده چشم هايتان بدن خود را بكشيد. همة‌بخش هاي بدن خود را كش دهيد. از اين كشش احساس شادي كنيد. پس از 4 – 3 دقيقه كشش در حالي كه چشم هايتان هنوز بسته است خنده سر دهيد. به مدت 15 دقيقه تنها بخنديد. در ابتدا خنده هاي شما شايد مصنوعي باشد اما به مرور با انجام هر روزة اين مديتيشن خندة واقعي را بر لبان خود نشانده و شادي را با تمام وجود احساس كنيد.

وحدت با هستي


  هنگام اين مديتيشن تصور كنيد كه نيروي الهي در حال گذشتن از درون شماست و مي خواهد از زبان شما سخن بگويد. چشم ها در سراسر اين مديتيشن بايد بسته باشد:
    1 – آرام نشسته و به موسيقي گوش كنيد (10 دقيقه)
    2 – بدون موسيقي با گفتن آرام لا…. لا….. لا شروع كنيد. بعد از چند روز واژه هاي بيگانه به لبان تان خواهد نشست. اگر واژة ديگري به سراغ تان نيامد همين لا….. لا….. لا را تكرار كنيد . (10 دقيقه)
    3 – 10 دقيقه بايستيد و اجازه دهيد نيروي الهي در بدن تان جريان پيدا كند. اجازه دهيد بدن شما آهسته و آرام به جنبش درآيد. خود را تكان ندهيد. اجازه دهيد كه نيروي دروني شما را به جنبش درآورد. (10 دقيقه)
    4 – دراز كشيده و آرام شويد. (10 دقيقه)   

مديتيشن عبادت

    بهتر است اين مديتيشن را هنگام شب و در محلي تاريك انجام دهيد و بلافاصله پس از آن آمادة خوابيدن شويد. يا مي توانيد آن را هنگام صبح انجام دهيد ولي به هر صورت بايد پانزده دقيقه پس از آن استراحت كنيد. اين استراحت كاملا ضروري است زيرا در غير اين صورت پس از انجام مديتيشن احساس خلسه نخواهيد كرد. حل شدن و يكي شدن با انرژي هستي، عبادت است. اين حل شدن باعث تغيير شما مي گردد و هنگامي كه شما تغيير مي كنيد كل جها ن نيز براي شما تغيير مي كند. هر دو دست خود را به سوي آسمان دراز كنيد، كف دستانتان رو به بالا باشد و سرتان را نيز رو به بالا نگاهداريد، احساس كنيد كه هستي از طريق دستانتان در وجود شما به جريان در مي آيد. به محض اين كه انرژي از دستان شما شروع به جريان يافتن مي كند، احساس لرزشي خفيف خواهيد كرد، درست مانند لرزش برگ هاي درختان وقتي كه نسيمي ملايم مي وزد. اجازه دهيد اين لرزش تمام وجود و بدنتان را فرا بگيرد و سپس با تمام وجود با انرژي سرشار شده ايد، سجده كرده و زمين را ببوسيد. به اين ترتيب به سادگي وسيله اي خواهيد شد كه از طريق آن انرژي الهي و آسماني با زمين مرتبط مي گردد. اين دو مرحله را بايد هفتبار تكرار كنيد تا به اين ترتيب هر هفت چاكراي شما باز و فعال گردند. البته مي توانيد تعداد دفعات بيشتري نيز آن را تكرار كنيد ولي اگر اين مديتيشن كمتر از هفت بار انجام شود،‌ نخواهيد توانست خوب بخوابيد. با همين عبادت به خواب رويد. به اين ترتيب شما به خواب مي رويد ولي انرژي كسب شده در وجود شما كار خودش را انجام مي دهد. اين انرژي تا صبح در بدن شما جاري شده و هنگام صبح كه از خواب بلند مي شويد، احساس تازگي و سلامت بيشتري خواهيد كرد و براي طول مدت روز اين حالت در وجودتان حفظ خواهد شد و پر از انرژي و سرحال باقي مي مانيد

بيرون ريختن نگراني ها

    هرگاه احساس كرديد كه ذهن تان آرام نيست و نگران هستيد،‌ ابتدا عميقا عمل باز دم را انجام دهيد.
    هميشه با باز دم شروع كنيد و تا آن جا كه مي توانيد عميقا عمل بازدم را انجام دهيد و تمامي هواي موجود در ريه هايتان را بيرون بريزيد. با بيرون ريختن اين هوا، حالات و احساسات شما نيز بيرون مي ريزند، زيرا همه چيز با تنفس شما ارتباط دارد. سپس هنگامي كه شكم شما به علت بازدمي عميق تو رفته است براي چند ثانيه صبر كنيد و بعد از آن عمل دم را به طور عميق انجام دهيد. دوباره براي چند ثانيه صبر كنيد . مدت زمان توقف ميان دم و بازدم در اين تكنيك بايد مساوي باشد. به همين ترتيب دم و بازدم خود را ادامه دهيد و از تنفس خود يك ريتم بسازيد. بلافاصله احساس خواهيد كرد تمامي وجود شما تغيير كرده است، حالت قبلي شما ديگر ناپديد شده و حال جديدي بر وجودتان حاكم شده است. در اين حالت شما ديگر نگران نيستيد و آرامش زيبايي بر وجودتان حاكم مي شود.

شناور در رودخانه

قبل از خواب چشمان خود را آرام بسته و بدنتان را شل كنيد به گونه اي كه هيچ تنشي در بدنتان نباشد.اكنون خيال كنيد كه رودخانه اي با شتاب و پر خروش در ميان دو كوه جريان دارد .آن را نگاه كرده و به درونش شيرجه بزنيد اما شنا نكنيد.اجازه دهيد كه بدنتان بدون هيچ تنشي شناور شود.اكنون تنها شناور يد و داريد با آب رودخانه پيش مي رويد.جايي نيست كه به آن برسيد و مقصدي نداريد بنابر اين به شنا كردن نيازي نيست خود را مانند برگي خشك احساس كنيد كه بي هيچ كوششي روي آب شناور است .اين حس شما را با معناي "تسليم" و" توكل" و "رها ساختن كامل "آشنا مي سازد.   
    اثرات اين مديتيشن
   
    به جاي شنا كردن در اقيانوس هستي در آن شناور شويد. هر گاه آماده شناور شدن باشيد خود رودخانه شمارا به اقيانوس خواهد برد. خود زندگي شما را به خدا مي رساند.
    رودخانه بدن شناور شما را با خود برده و شما شاهد آن بوده ايد. در اين پوچي شادي و سروري وارد مي شود كه آن را سرور خدايي مي ناميم.
   
    اكنون دو يا سه نفس عميق بكشيد .با هر نفسي احساس تازگي و آرامش خواهيد كرد.آرام آرام چشمان خود را باز كرده واز مراقبه بيرون بياييد. پس از آن بيدر نگ بخوابيد و اندك اندك خواب تان به مراقبه تبديل خواهد شد.

مديتيشن مرگ

قبل از خواب در سكوت و تاريكي چشم هاي خود را بسته و اجازه دهيد بدن تان از همه رو وانهاده شود.شما مشغول تماشاي مراسم دفن خويش هستيد.بدن شما در كفن پيچيده شده و شما آنرا مشاهده مي كنيد. عده اي در كنار شما ايستاده و نشسته مشغول گريه و زاري هستند.قبر شما آماده است و تا چند لحظه ديگر در آن قرار مي گيريد. حالا چند نفر شما را بلند كرده و در قبر قرار مي دهند.تخته سنگي روي شما گذاشته مي شود .شما شاهد مدفون شدن خود هستيد.آرام آرام خاكها به روي شما ريخته مي شوند و شما زير خاك دفن مي شويد. كم كم همه كساني كه در اطراف قبر شما هستند پراكنده مي شوند و شما وگورستان خاموش تنها مي مانيد.تمام اينها را حس كنيد .ببينيد كه همه چيز آرام شده است.اين تجربه جدايي از دنيا را به ياد آوريد چرا كه مراقبه نوعي مردن است.
    اكنون چشمان خود را بسته نگه داشته و از همه رو آرام گيريد. نياز نداريد كاري انجام دهيد .پيش از به دنيا آمدن تان چيز ها سر جاي خود بودند و اكنون كه مرده ايد آنها باز هم بدون شما به كار خود ادامه مي دهند.مقاومت نكنيد.هر چيزي همانطور ادامه مي يابد كه قرار است ادامه يابد.بدون شما آسمان باز هم آبي است سبزه سبز است پرنده ها آواز مي خوانند و... در شما هيچ مقاومتي نيست.شما تسليم هستيد.حالا درون شما اتفاقاتي در حال رخ دادن است.همه چيز هايي كه مايه دردسر و ناراحتي شما را فراهم آورده اند اكنون به ديده شما طبيعي جلوه مي كنند. اكنون شما با هيچ چيز سر جنگ نداريد و با چيز ها همان گونه كه هستند احساس شادماني مي كنيد.
    شما از مرگ فرار نكرديد بلكه در مرگ حل شده ايد. هر چيزي را كه سعي مي كنيد نجات دهيد بي شك خواهد مرد و چيزي كه قرار است جاويدان بماند بي هيچ تلاشي جاويدان خواهد ماند. شما وقتي آرام مي شويد كه نا آرامي را پذيرا شويد و وقتي متوجه مو هبت زندگي مي شويد كه مراقبه مرگ را انجام دهيد.
    اكنون سه نفس آرام بكشيد .با هر نفسي احساس تازگي و شادابي خواهيد كرد .شما زند هستيد و نفس مي كشيد.آرام آرام چشمان خود را باز كرده و از اين مراقبه بيرون بياييد.

مديتيشن سازگاري

چشمان خود را قبل از خواب به آرامي ببنديد. اتاق ساكت و تاريك است. شما تنها كسي هستيد كه بر روي كره زمين باقي مانده ايد. هيچ كس جز شما در دنيا وجود ندارد. شما با آسمان پهناور آبي و گسترة‌ خاكي و آبي زمين تنها هستيد. هيچ انساني وجود ندارد كه با او حرف بزنيد. پدر،‌ مادر، برادر،‌خواهر،‌ دوستان، اقوام،‌ همكاران همه از دنيا رفته اند. هيچ كس نيست كه به او محبت كنيد يا به شما محبت كنند هيچ كس نيست با او حرف بزنيد. با او دعوا كنيد. بخنديد يا گريه كنيد.
    شما تنهاي تنها هستيد. ديگر نيازي نيست براي خوشايند ديگران كارهايي را كه دوست نداريد انجام دهيد و تنها كارهايي را كه قلباً دوست داريد، انجام مي دهيد. كسي نيست كه به او حسادت كنيد. هيچ كس نيست بتوانيد خودتان را با او مقايسه كنيد. نيازي به خودنمايي نداريد چون كسي نمانده شما را ببيند. نيازي به رقابت با كسي نداريد چون تنهاي تنها هستيد. همة‌ آنها كه دوستشان داشتيد و كساني كه احساس خوبي نسبت به آنها نداشتيد همه مرده اند. شما تنهاي تنها هستيد، بدون آدم هاي خوب يا بد . شما براي ادامه زندگي نياز به رابطه با كل هستي را داريد و كل هستي خوب و بد را با هم دارد. انتخاب فقط يكي مقدور نيست. عشق و تنفر، خشم و بخشش امتداد همند. شما زندگي را همين طور كه هست با اجزاء خوب و بدش مشاهده مي كنيد. حالا سه نفس آرام بكشيد و چشمان خود را باز كنيد. دنيا و آدم ها همه سر جايشان هستند. شما از يك سفر دروني بازگشته ايد. اعضاي خانواده شما و ديگران همه زنده اند. درباره آنها قضاوت نكنيد و شاهد بودنشان باشيد.

 

 

دستور العمل هایی برای اجرای مدیتیشن :

 

1- قبل از اجرای برنامه مدیتیت ، دو شاخه تلفن را بکشید . رادیو ، ضبط یا تلویزیون اطاقتان را خاموش کنید. شعله چراغ یا گاز را در صورت مزاحمت ببندید و با اطمینان و آسودگی تمرین تان را آغاز نمائید.

 

2-  قبل از اجرای تمرین مدیتیت ، دوش حمام مناسب است.

 

3-  هرگز مدیتیت را در حالت خوابیده (درازکش) انجام نمی دهیدجز موارد ضروری.

بنشینید، کمرتان راراست نگهدارید ، پاهایتان را بصورت مربع روی زمین یا آزاد روی مبل بگذارید، چشمهایتان را ببندید و در نشست مدیتیت قرار بگیرید.

 

4-  هنگام خستگی زیاد ، تب و لرز و بیماری ، مدیتیت نکنید. زیرا ذهن و روان شما آماده نیست .

 

5-  بعد از غذا تمرینات عملی را با فاصله یک الی 5/1 ساعت تاخیر انجام دهید.

 

6- قبل از خوابیدن برنامه مدیتیت را انجام ندهید.

 

7-  محل انجام تمرین در منزل را عموما در یک نقطه معین انتخاب کنید.

 

8- زمان انجام تمرین در منزل را عموما در ساعتهای معینی انتخاب کنید.

 

9- مدیتیت در فضاهای آرام ، سرسبز ، معطر و محلهائی که انسانهای خوب رفتاری هستند ، بهتر انجام می شود.

 

10- لازم است بعد از اتمام برنامه مدیتیت ، مدتی در وضعیت خوابیده (درازکش ) به استراحت و وانهادگی بپردازید.

 

11- در حین مدیتیت اگر با شما کاری دارند ، می توانید به آرامی از آن وضعیت خارج شوید و به کار خود بپردازید. لیکن اگر فرصت داشتید به هنگام برگشت ، مدیتیت خود را ادامه دهید.

 

12-  با خانواده ، دوستان و یا رهروان نزدیک ، مواقعی را به تمرین جمعی اختصاص دهید.

 

13- در حین اجرای مدیتیت ، به جستجوی افکار و احساسات خود نپردازید.

 

14- در حین اجرای مدیتیت ، سعی در خارج کردن افکار مزاحم نداشته باشید ، بلکه اجازه دهید افکارهمانطوری که می آیند بیاند و همانطور که می روند ، بروند.

 

15- در حین اجرای مدیتیت ، به تجزیه و تحلیل افکار و احساسات خود نپردازید.

 

16- حفظ سکون و بی حرکتی بدن در حین تمرین مطلوب است. لیکن اگر دچار مقاومتهائی چون خارش و یا فشار در نقطه ای از بدن می شود می توانید به آرامی عکس العمل نشان دهید.

 

17- حین مدیتیت ، در پی نتیجه خاصی نباشد و به طبیعی ترین فعالیت ذهن تن بسپارید.

 

18- افکار خلاق و کشف شهودها اغلب خارج از برنامه مدیتیت ، در لحظه های عادی زندگی رخ می دهند ، پس در برنامه مدیتیت انتظارش را نکشید.

 

19- ممکن است در اثر تجارب ناخوشایند ، خستگی و فشار روحی پیشین ، در حین مدیتیت یا پس از آن گاهی دچار افکار ناملایم و در هم و بر هم می شوید ، شکیبا باشید و به ادامه تمرین خود امیدوار بوده و بدون تلاش خاصی ، به خود فرصت دهید تا بتدریج خستگی ها آزاد شوند ، فشار روحی کاهش یابد و افکار شما منظم گردد.

 

20- اگر با مشکل یا مسئله ای برخورد می کنید که حس مینمائید میتوانید راه حل آنرا در خود جستجو کنید، در اینصورت به مطالعه اضافی نپردازید . با دیگران سخنی نگوئید . سکوت نموده و به خود اجازه دهید ، به صورت مکاشفه پاسخ را از خود بیابید .

 

21- وقتی موضوعی را در پیش دارید که باید عمل شود و چیزی نیست که با حرف زدن و گفتگو حل شود ، مناسب است که در آن باره حرفی نزنید . زیرا ممکن است با سخن گفتن خواسته عملی آنرا از بدن خارج نمائید . سکوت اختیار کنید ، تا آن خواسته بطور حقیقی در عمل شما هویدا گردد.

 

 

 

روش مدیتیشن So –Hum :

 

مرحله اول :   دم- حبس دم کوتاه – بازدم – استراحت و تکرار این حالت 2 تا 3 دقیقه

مرحله (2) :  تکرار مانترای So با دم و تکرار مانترای Hum با   بازدم و بطور ذهنی و تکرار این حالت  2 تا 3 دقیقه

مرحله (3):   تنفس ادی مانتراها را آزاد می گذاریم و افکار خود را نیز رها می کنیم و تنها علاقمندیم مانتراها در ذهن تکرار شوند و به نوع شاهد و ناظر فرایند درون خود باقی می مانیم      12 دقیقه

استراحت:     اگر ممکن است خوابیده یا نشسته در وضع راحت  چند دقیقه

 

 

نظر دهید

گزارش تخلف
بعدی